seri omran, lesson 2
absorb
جذب کردن
define
تعریف کردن
divide
تقسیم کردن
demand
درخواست ، تقاضا كردن
involve
درگیر کردن
complaint
شکایت
appear
ظاهر شدن
collapse
فرو ریختن
pressure
فشار
maintain
محافظت کردن ، حفظ کردن
emerge
پدیدار شدن
distraction
پرت کردن حواس
confuse
گیج کردن
emphasize
تاکید کردن
convert
تبدیل کردن
concentrate
تمرکز کردن
expose
در معرض ديد قرار دادن
income
درآمد
arrest
دستگیر کردن
attain
رسیدن به، دست یافتن
survive
زنده ماندن, نجات یافتن
insert
قرار دادن، اضافه کردن
mission
مأموریت
reflect
منعکس کردن, فکر کردن
indicate
نشان دادن
show
نشان دادن
display
نمایش دادن
exhabit
نمایش دادن
ultimate
نهایی
conscious
هوشیار, آگاه
uncover
آشكار كردن، برملا كردن، افشا کردن
respect
احترام گذاشتن، احترام
devote
اختصاص دادن, وقف کردن
evaluate
ارزیابی کردن
principal
اصلی
declare
اعلام کردن, اظهار داشتن
recycle
بازیابی کردن
debate
بحث, بحث کردن